سبد خرید شما خالی است!
بستن
امروز روز اولی است که برای کودکتان یک مداد خوشگل، یک کیف متفاوت، یک جعبه مداد رنگی یا هر چیز دیگری خریدهاید. با کلی زحمت و تلاش، این وسیله را برای کودک خریدهاید و شب که به خانه برگشته، دیگر آن وسیله همراهش نیست! چه حالی به شما دست میدهد؟ تصور میکنید در تربیت کودکتان دچار اشتباه شدهاید؟ هنوز لیاقت داشتن یک مداد ساده را هم نداشت؟ چه برخوردی میتوان با او داشت؟ قبل از این که همه این سوالها را از خودتان بپرسید، یک سوال مهم تر هست که باید به آن جواب بدهید:«چه قدر به او در مورد حفظ وسایل شخصی آموزش دادهاید؟» همین سوال، میتواند پیش نیاز این باشد که از این به بعد با یک چنین اتفاق دلخراشی روبرو نشوید. میدانید که کودکتان از روی عمد وسیلهاش را از دست نداده یا خراب نکرده. بلکه ممکن است گول خورده باشد، به او حسادت شده باشد، یا هر دلیل دیگری. اما از قبل میتوانستید به او در مورد این مشکلات توضیح بدهید.
اولین نکتهای که شاید برایتان جالب باشد این است که کودک یاد نگرفته از وسایل شخصی خودش محافظت کند! برایش دور از انتظار بوده که از دست دادن یک مداد یا خودکار یا دفتر نقاشی، میتواند این قدر مهم باشد! از دیدگاه کودک، این دفتر نقاشی را باز هم میتواند با چند بار پا کوبیدن و گریه کردن، به دست بیاورد. پس خیلی برایش خیلی مهم نیست که آن را از دست داده. این مشکل زمانی پیش میآید که قبلاً مسئولیت نگهداری وسیلهای را در خانه به عهدهاش نگذاشتهاید.
حتماً نباید کودک را در موقعیت از دست دادن قرار بدهیم، تا بعداً تنبیهش کنیم. میتوانیم به او یاد بدهیم که برای مدتی از یک وسیله مراقبت کند. مثلاً از ژلهها مراقبت کند تا مهمانها برسند. یا این که خودش حواسش باشد وقتی که لباسها خشک شد، آنها را جمع کند. این خواستههای به ظاهر ساده، باعث میشود که کم کم در خودش انضباط و نگهداری از وسایل شخصی را رشد بدهد. اگر کودک با این الگوی رفتاری به مدرسه برسد، کمتر دچار مشکل از دست دادن وسایل میشود.
گم شدن یکی از مهم ترین دلایلی است که یک وسیله را از دست میدهد. وقتی کودک یاد نگرفته باشد هر چیزی را بعد از استفاده، سر جایش بگذارد، توی مدرسه هم این اتفاق برایش میافتد. اول به این دلیل که شاید وسیله را سرجایش نگذاشتهاست. و قبل از این که سر جایش بگذارد، کسی وسیلهاش را برداشته باشد. یا به کسی قرض داده باشد. پس وقتی میخواهد کیفش را جمع کند، متوجه نمیشود که چه تعداد وسیله را جا گذاشتهاست.
با این کار، یاد میگیرد که خودش وسایلش را گم نکند. مثلاً زیر میز یا لای دفتر کتابها جا نگذارد. دوم این که، وقتی وسیلهاش را به هر دلیلی، به کودک دیگری داد، آن را پس بگیرد و سر جایش بگذارد.
اگر شما هم جزو پدر و مادرهایی هستید که مدام تکرار میکنید:«من که بهت گفته بودم!»، احتمالاً یادتان رفته که کودکان خیلی حرف گوش کن نیستند. یادگیری کودک از روی رفتارها و روشهای تربیتی سابق است. شما نمیتوانید از کودکتان بخواهید وسیلهاش را به کسی قرض ندهد، در حالی که این کار یک اتفاق عادی در مدرسه است. اما وقتی خودانضباطی را یاد گرفت، میتواند وسیلهاش را پس بگیرد.
نمی توانید انتظار داشته باشید که کودک، یک شبه همه چیز را یاد بگیرد. حتی برای یک بزرگسال هم تغییر عادت کار سادهای نیست. کودکان کلافگی و خستگی شما را میبینند. اما اگر به طور مستمر کاری را از آنها بخواهید و برایش پاداش در نظر بگیرید، خیلی زود با شما همراه میشود. باصبر و حوصله، جای تک تک وسایل را به او نشان بدهید، از او بخواهید که همه اسباب بازیهایش را سر جایش بگذارد. به او در این کار کمک کنید و مطمئن شوید که هر وسیلهای سر جای خودش قرار گرفتهاست.
شاید ساده به نظر برسد. اما بعضی وقتها کودک اصرار میکند که وسیلهای را در جای اشتباه قرار بدهد. بدون این که در نظر بگیرد، این وسیله از جایش بزرگتر است.تا حالا تلاش کودکتان را برای جا دادن یک اسباب بازی درون یک کارتن کوچکتر دیدهاید؟ این هم از همان جنس کارها است. کودک یادش هست که شما وسیله را توی کارتن جا میدادید، اما یادش نیست این کدام کارتن بوده. میتوانید با عکس گرفتن از وسایل مرتب شده، جای تک تک وسایل را به کودک یاد بدهید. پازل حل کردن، در رشد حافظه تصویری، قدرت بی نظیری دارد.
خلاصه کلام این که، هر رفتار کودک را میتوان آرام آرام رشد داد. فریاد کشیدن سر کودک، به این راحتیها دردی را دوا نمیکند. از دست دادن وسیلهای که به زحمت برایش خریدید دردناک است. اما به این فکر کردهاید که بالاخره یک روز، این مسیر برعکس میشود؟
برای یک پدر و مادر، وظیفه شناسی کودک اهمیت زیادی دارد. اولین روزهایی که کودک یاد میگیرد خودش وظایفش را انجام بدهد، روز موفقیتشان است. پدر و مادر دیگر نیاز به تنبیه یا تشویق ندارند. و حتی گاهی وقتها این کودک است که به پدر و مادر، نکتههایی را گوشزد کند. اتفاق خیلی دلچسب و پسندیدهای است. اما رسیدن به این مرحله، ساده نیست. طی کردن این مراحل، نیاز دارد که خود پدر و مادر، انسانهای منضبط و وظیفه شناسی باشند. این ویژگی باید در پدر و مادر رشد کرده باشد تا بتوانند در کودک خودشان هم رشد بدهند. اما برای این که بحث را کمی جذاب تر کنیم، میخواهیم چند تا از ویژگیهای کودک وظیفه شناس را با هم دنبال کنیم. بعد از آن مراحل رسیدن به یک کودک وظیفه شناس را دنبال میکنیم. در این مقاله، خواهیم دید که کودکی که خودش وظایفش را انجام میدهد. و چه قدر به پدر و مادر کمک خواهد کرد. و چه آینده درخشانی در انتظارش خواهد بود.
سختی کشیدن و منضبط بودن، باعث میشود که احساسات دیگران را هم درک کند. به این درک میرسد که انجام دادن همه کارها، ساده نیست. خودش را در جایگاه دیگران قرار میدهد و حس آنها را درک میکند. او با این ویژگی، یاد میگیرد که خودخواسته خیلی از مسئولیتها را قبول کند. به دیگران بدون چشمداشت کمک کند. برای کمک به دیگران پیشقدم بشود. او به نوعی مراقب همه هست. زیرا یاد گرفته که چه طور از خودش و دیگران مراقبت کند.
او نسبت به خودش احساس خوبی دارد. و سعی میکند احساس خوبش را با دیگران هم به اشتراک بگذارد. از آن جا که این احساس درونی است، کسی نمیتواند آن را خراب کند. حس قدرتمند مثبتی به خودش دارد که هر چیزی خرابش نمیکند.
خودش برای قبول کردن مسئولیت پیشقدم میشود. لازم نیست به او اصرار کنیم که کاری را انجام بدهد. کودک وظیفه شناس از این که کاری را انجام بدهد، خوشحال است. او به همه کودکان همسایه، دوستان و همکلاسیها کمک میکند.
نیازی نیست دنبالش کنیم تا اشتباهش را به ما بگوید. از آن جا که اجازه اشتباه کردن دارد، آن را پنهان نمیکند. پدر و مادر با برخورد مناسبی که قبلاً با او داشتهاند، به او در این کار کمک کردهاند. بنابراین اگر اشتباهی هم کرده باشد، خودش هم با مسئولیت پذیری حل میکند. اشتباه کردن برای او، یک امر عادی و بخشی از واقعیت است.
وظیفه شناسی کودک ترکیبی از عشق، نظم و انضباط و تعامل است. نمیتوان انتظار داشت که برای هر اشتباهی کودک را تنبیه کنیم، به او عشق ندهیم و او تبدیل به یک انسان وظیفه شناس بشود. همان طور که به خودمان اجازه اشتباه کردن میدهیم، کودک هم میتواند از این مجوز برخوردار باشد. تربیت کودک وظیفه شناس کار ساده ای نیست. و اولین شرط این است که خود پدر و مادر دارای این خصلت باشند.
اگر پدر و مادر، کودکشان را دوست داشته باشند. مسلماً با او مهربان تر و مثبت تر برخورد میکنند. اشتباه کردن بخشی از زندگی است. پدر و مادر فهمیده، حتی موقع اشتباه کردن، همه تقصیر را گردن کودک نمیاندازند. تلاش میکنند خودشان را هم در این اشتباه سهیم بدانند. و همراه کودک برای جبران اشتباه تلاش میکنند.
این محتوا ادامه دارد…
شکایت خیلی از معلمها از کمبود توجه و دقت کودک است. خیلی از آنها با اشتیاق و علاقه سر کلاس در میآیند، اما بعد از چند دقیقه، همه تمرکز و حواسشان را از دست میدهند. طوری که نیمی از کلاس میگذرد و در تمام این مدت سرگرم فکر کردن و بازیگوشی توی ذهن خودشان بوده اند. شاید به نظر برسد که یک ربع یا بیست دقیقه حواس پرتی، ضرر زیادی نداشته باشد و بعد از این مدت، بتوانند به ادامه درس گوش بدهند. اما مشکلات حواس پرتی و عدم توجه و دقت کودک از این هم بیشتر است. حواس پرتی گاهی باعث رفتارهای سرزده، بدون فکر عمل کردن، بیش فعالی، نبود تمرکز و توجه جزئی به اطراف باشد.
برای معلمی که با یک دانش آموز کم توجه روبرو میشود، اولین سوال این است که این کودک چه مشکلی دارد؟ در حالی که کم توجهی یک اتفاق عادی است. حتی در بزرگسالی هم ما با این مشکل روبرو میشویم. و خواسته زیادی از کودک است که همیشه توجهش به کلاس و صحبتهای معلم باشد.
کم دقتی باعث افت تحصیلی زیادی در کودک میشود. مخصوصاً کودکی که فرصت تخلیه هیجانش را نداشته باشد. محیطهای پر تنش یا محیطهایی که در آن کودک فرصت بازی کردن نداشته باشد، باعث این مشکل میشوند. اما راه حلش این نیست که محیط بیرون را عوض کنیم. کودک میتواند یاد بگیرد که تمرکزش را در هر محیطی حفظ کند.
بعد از همه اینها، افت تحصیلی خودش را در نمرههای درسی نشان میدهد. شکایت کردن قبل از این که نمرههای پایان ترم بیاید، شبیه بهانه جویی میشود! با این حال نمیتوان دست روی دست گذاشت و منتظر شد تا افت تحصیلی به نتیجه نادرستی برسد! لازم است که قبل از این که صدای پدر و مادرها در بیاید، و یا از سیستم آموزشی ایراد بگیرند، فکری به حال این موضوع کرد.
این موضوع را هم باید در نظر بگیریم که آموزش توجه و دقت را در هیچ کتاب درسی ای نمیتوان پیدا کرد. آموزش این مهارتهای نرم که لازمه رشد و شکوفا شدن استعدادهای یک کودک است، جزو توانمندیهای یک معلم است. روش تدریس هر معلم تا حدی فرق میکند. حتی تشخیص کم دقتی هم توی کتابهای درسی نیاورده شده است! بنابراین معلم برای ارتقای این مهارتها، نیاز به کمک بیشتری دارد.
نقاشی کشیدن مثل آب روی آتش!
شاید به نظرتان مسخره بیاید، اما نقاشی کشیدن برای یک کودک منبع تمرکز و توجه است. تصور کنید کودکتان سه ساعت روی یک صندلی بنشیند و با دقت کاری را انجام بدهد. توی دلتان آرزو کردید که بالاخره بشود؟ یک بار دفتر نقاشی را دستش بدهید و ببینید چند ساعت همان جا مینشیند و نقاشی میکند! البته قبلش باید کمی هم نقاشی یادش بدهید.
راه حل ساده تر این است که چند تا مدل طراحی جلویش بگذارید. مثلاً طراحی کردن یک هواپیما از روی مدل، برای کودک لذت بخش است. کشیدن طرحهای آشنا، مثل درخت، ماشین و… از طرحهای حیوانات که کودکان امروزی خیلی کمتر با آنها روبرو میشوند، جذاب تر هم هست.
از نقاشی کردن به داستان شنیدن علاقه مند میشود!
نقاشی کردن برای یک مدت کوتاه میتواند برای کودک جذاب باشد. حالا تصور کنید که قرار است با نقاشی کشیدن، یک داستان هم تعریف کند. داستان شنیدن هم یکی از روشهای افزایش تمرکز در کودکان است. کودک برای شنیدن انتهای داستان، مدت زیادی صبوری میکند. داستانهایی که ابتدا و میانه و پایان درستی دارند، کودک را پای قصه نگه میدارند! مدت زمان زیادی نمیگذرد که کودک با گوش دادن به قصه، تمرکزش بالاتر میرود.
قصههای صوتی و انیمیشنها، به کودک یاد میدهد که برای مدت طولانی تری روی یک موضوع تمرکز و دقت کند. و به مرور یاد میگیرد که هیجانش را با نقاشی کشیدن و قصه گفتن، تخلیه کند.
محصولات کمک آموزشی دیگر
یکی از معروف ترین محصولات کمک آموزشی برای افزایش دقت و توجه در کودکان، پازل است! پازل حل کردن در شکل و اندازه های مختلف، باعث می شود که کودک تمام تمرکزش را به قطعه های پازل بدهد. پیدا کردن جای همه قطعه ها، آن قدرها کار ساده ای نیست. کودک علاقه پیدا می کند که خودش همه مراحل پیدا کردن، چیدن و کامل کردنش را انجام بدهد. کاری که لذت عمیقی به او می دهد و حالش را تازه می کند.
دغدغهی بیشتر والدین امروزی، رشد تحصیلی کودک و فرزندشان است. مخصوصاً اگر خودشان تحصیل کرده باشند، این دغدغه در آنها بیشتر است. اما وقتی سراغ کمک کردن به کو دک میروند، جواب معکوس میگیرند. حتی شده که از طرف مدرسه، به والدین توصیه کردهاند که در کار آموزشی کودکان دخالتی نداشته باشند. اما مگر میشود که یک پدر یا مادر دغدغهمند، حواسش به تحصیل کودکش نباشد؟ همه اینها نشان میدهد که کار آموزشی، چه قدر حساس است. اما هنوز هم راهی هست که به پیشرفت تحصیلی کودکتان کمک کنید. در این مقاله قصد داریم که روشهایی را مطرح کنیم که بدون دخالت در کار مدرسه و معلمها، نقش والدین در رشد تحصیلی کودک را افزایش بدهیم.
هر کسی وظیفه خاص خودش را دارد. اگر قرار بر این بود که والدین، وظیفه معلمها را هم انجام بدهند، دلیلی برای این که بچهها را به مدرسه بفرستیم وجود نداشت. پس همان طور که مدرسه اعتماد کرده ایم، به روش تدریس آنها نیز میتوانیم اعتماد کنیم. اما برای افزایش اعتماد و حس همدلی، بهتر است که ارتباطمان را با مدرسه حفظ کنیم.
این شاید مهم ترین کاری است که والدین میتوانند برای کودکشان انجام بدهند. از وضعیت درسی و ذهنی کودکشان در این مدت با خبر بشوند. و اگر نیازی به کمک هست، راه حلش را از طریق مدرسه و معلمها دنبال کنند. نقش والدین در رشد تحصیلی کودک این است که در جریان امور باشند، نه این که خودشان دست به کار آموزش بشوند.
ارتباط با مدرسه به تنهایی کافی نیست. این وسط، نباید کودکمان را فراموش کنیم. والدین به دنبال رشد تحصیلی کودک هستند، اما ارتباطشان با او قطع شده است. نباید تصور والدین این باشد که کودک ممکن است به آنها راستش را نگوید. این اعتمادسازی بین کودک و والدین هم شکل بگیرد. کودک نباید درگیر این موضوع بشود که ارتباط بین من و والدین قطع شده است!
والدین میتوانند با مطالعه کتابهای مرتبط با تربیت فرزند، ارتباط خودشان با کودک را بهتر کنند. چون هیچ دانش آموزی به دنبال دریافت اطلاعات درسی از پدر و مادرش نیست. او فقط از والدین، همراهی و همدلی میخواهد. حتی اگر چنین درخواستی هم از طرف کودکتان دیدید، راهش این نیست که روش قدیمی آموزش خودتان را به او منتقل کنید. این موضوع، خیلی وقت است که توسط سیستم آموزشی به والدین هشدار داده شده است.
ایجاد ارتباط دو سویه بین هر دو طرف، کلید موفقیت کودکان و رشد تحصیلی آنها است. درس خواندن کودک در یک مکان امن و آرام، خیلی موثرتر از این است که خودمان برای آموزش کودک، آستین بالا بزنیم.
در ادامه این محتوا قصد داریم پیشنهادهایی در مورد این که چه طور ارتباط بین کودک و والد شکل میگیرد، صحبت کنیم.
(این محتوا به روز رسانی میشود)….