سبد خرید شما خالی است!
بستن
صمیمی شدن با فرزندان را از زمانی که آنها خیلی کوچک هستند باید شروع کنید.
اگر از ابتدای کودکی، برای آنها وقت نگذارید و با آنها همکلام و همراه نشوید، در بزرگسالی این همراهی و صمیمیت خیلی سخت اتفاق میافتد. این صمیمی شدن در دنیای امروز که اختلاف سن والدین و فرزندان نسبتا زیاد است، اهمیت بیشتری دارد.
اگر نتوانید با فرزندتان صمیمی شوید، احتمالا در سنین نوجوانی و جوانی مشکلات بسیاری با آنها خواهید داشت که حل کردنش دشوار خواهد بود. پس باید از همان ابتدای کودکی شروع کنید. در این نوشتار، ترفندها و راهکارهایی برای صمیمی شدن با فرزندان از دوران کودکی ارائه شده است.
به کودکتان عشق بورزید. اکثر والدین عاشق فرزندانشان هستند اما این عشق ورزیدن باید نماد بیرونی داشته باشد. باید آثار مهر و محبت در رفتار شما با کودکتان نمایان باشد.بگذارید فرزندتان در دریای محبت و عشق شما غرق شود.
فرزندانتان را ببوسید، نوازش کنید و با آنها با لبخند سخن بگویید. حتی لحن محبتآمیز شما باعث ایجاد احساس آرامش در فرزندتان میشود و اعتماد به نفس او را تقویت میکند. فرزندان باید درک کنند که پدر و مادرشان بی هیچ قید و شرطی آنها را دوست دارند و از آنها حمایت میکنند.
محبت به فرزندان، موجب میشود که آنها به محیط خانه علاقهمند شده و روحیه سالمتری داشته باشند. در این صورت کمتر جذب محیط بیرون و دوستان ناباب میشوند. پس همیشه به فرزندتان عشق بورزید، اما محبت کردن نباید مانع تربیت فرزندتان شود.
در کنار محبت و عشق ورزیدن، کارها و رفتارهای نادرست فرزندتان را به او تذکر دهید و حساب تربیت را از محبت جدا کنید.
علایق مشترک بین خود و فرزندتان را پیدا کنید و سعی کنید زمانی را با هم بگذرانید.
به عنوان مثال ممکن است شما و فرزندتان، هردو به دوچرخهسواری یا تماشای یک فیلم خاص علاقهمند باشید. در این صورت سعی کنید با هم به این امور بپردازید. گاهی اوقات هم کارهایی را که فرزندتان علاقهمند است، انجام دهید.
با او همبازی شوید، شوخی کنید و بخندید. زمانی را که در کنار فرزندتان هستید، با تمام وجود و با علاقه با او باشید. بگذارید فرزندتان از بودن با شما لذت ببرد. به این ترتیب هر روز که کودک شما بزرگتر میشود، شناخت شما نیز نسبت به او بیشتر و بیشتر میشود و هرچه شناخت شما بیشتر شود، صمیمیت آسانتر خواهد شد.
زمانی را برای صحبت اختصاصی با فرزندتان بگذارید. اگر چند فرزند دارید، به طور جداگانه با هریک صحبت کنید. بگذارید فرزندتان با شما درد و دل کند و از خودش برایتان بگوید.
زمانی که با کودکتان صحبت میکنید، با او همدل باشید و با لحن محبتآمیز سخن بگویید و سعی کنید خودتان را جای او بگذارید تا سخنانش را درک کنید. زمانی که فرزندتان با شما صحبت میکند، کلام او را قطع نکنید زیرا احساس میکند تمایلی به شنیدن حرفهایش ندارید و درنتیجه از حرف زدن با شما دلسرد میشود.
به حرف فرزندتان با دقت گوش دهید تا او متوجه شود که آنقدر برایش اهمیت دارید که حاضرید تمام حرفهایش را بشنوید. به این ترتیب متوجه مشکلات فرزندتان نیز میشوید و میتوانید قبل از اینکه مشکلاتش بزرگ شود، به او کمک کنید.
اگر در یک روز به خصوصی خسته، عصبی یا بیحوصله هستید و روز پرمشغلهای داشتهاید، برای رفع این وضعیت، فرزندان را قربانی نکنید و تلافی آن را سر بچهها درنیاورید. روزهای سخت شما میگذرد اما خاطرات بدخلقی شما با فرزندتان که نتیجه یک روز پرمشغله بوده است، در ذهن او باقی میماند. بنابراین سعی کنید صبور باشید.
به مناسبتهای مختلف به فرزندتان هدایای مفید دهید.او را تشویق کنیدو با کودکتان صمیمی شوید.هدایایی مانند کتاب، پازل یا بازیهای فکری و آموزشی میتواند مناسب باشد.سعی کنید بازیهایی به او بدهید که تواناییهایش را افزایش دهد و خودتان نیز بتوانید با او همبازی شوید.
اکثر خانوادههای ایرانی رسم پسندیده با هم غذا خوردن را دارند. این رسم را در زندگی خانوادگی امروزی نیز حفظ کنید. این کار موجب میشود که بیشتر به فرزندان نزدیک شوید و صمیمیت در خانواده افزایش مییابد. همچنین برای آماده سازی غذا از فرزندان کمک بگیرید. این کار باعث افزایش احساس صمیمیت و همبستگی در خانواده میشود و از طرفی فرزندانتان مسئولیتپذیر بار میآیند.
برای تفریحات بیرون از منزل با فرزندانتان برنامهریزی کنید و نظرات آنها را نیز درنظر بگیرید. این کار باعث میشود که خانوادهای منسجمتر داشته باشید و صمیمیت و همدلی در خانواده افزایش مییابد.
هر خانهای باید نظم و مقررات خاص خودش را داشته باشد. اگر میخواهید رابطه خوبی با فرزندتان داشته باشید، باید قوانین خاصی را در خانواده وضع کنید و آنها را اجرا نمایید.
به عنوان مثال، ساعات خاصی را برای دیدن برنامههای تلویزیون یا بازیهای رایانهای تعیین کنید یا انجام بعضی کارهای خانه را در حد توان فرزندان، به آنها بسپارید. با وجود نظم و مقررات، وقت بیشتری برای گذراندن وقت با هم خواهید داشت و درنتیجه صمیمیت میان شما افزایش مییابد. فرزندان نیز مسئولیتپذیر میشوند و همبستگی و صمیمیت خانوادگی نیز بیشتر میشود.
تشویق کودک موجب میشود که او حسّ خوبی نسبت به خود داشته باشد و احساس لیاقت و کفایت داشتن در او رشد کند. بچّهها در حالی که برای انجام کاری تلاش میکنند و مهارت جدیدی میآموزند، نیاز به توجّه و تشویق والدین و اطرافیان بزرگسال خود دارند.
تشویق غذای روح و روان کودک است و باعث ایجاد پشتکار و میل به تمرین بیشتر در او میشود.
حالا این سؤال مطرح میشود که تشویق چگونه باید باشد و تا چه اندازه باید کودک را تشویق کنیم؟ آیا باید برای تمام رفتارهای کودک، تشویقی درنظر بگیریم؟
تشویق به صورت مادّی باشد یا غیرمادّی؟ برخی از والدین از اینکه کودک خود را تشویق کنند، واهمه دارند زیرا فکر میکنند که ممکن است کودکشان لوس بار بیاید. حدّ تعادل تشویق چه اندازه است؟ در این نوشتار به این سؤالات پاسخ خواهیم داد.
اگر کودکمان تحسین غیر واقعی و آفرین گفتنهای دروغین را متوجّه شود، احساس ناامیدی در او ایجاد میشود. این نوع تشویق نه تنها تاثیر مثبتی در کودک ندارد، بلکه حس بیکفایتی در او ایجاد میکند.
در صورتی که کودکمان متوجه ساختگی بودن تشویق نشود، دچار غرور شده و خود را بهتر و بالاتر از آنچه که هست میبیند. همیشه با کودکتان واقعی رفتار کنید تا او هم واقعی بودن را از شما بیاموزد. رفتارهای ریاکارانه از همان دوران کودکی در انسان پرورش مییابد. اجازه دهید که کودکتان طعم واقعی تشویق را بچشد و از آن لذّت ببرد.
در تشویق کردن اغراق نکنید. میزان تشویق و تقدیر از کودک، نباید بیشتر از ارزش کار کودک باشد. اگر تشویق خیلی بزرگ باشد، کودک فکر میکند کاری که به خاطر آن تشویق شده، وظیفهای خارج از معمول است و برای انجام هر کاری جایزه میخواهد.
به عنوان مثال برای انجام کارهای روزانه مانند مسواک زدن، گفتن یک جمله تحسینآمیز کافی است و البته به مرور زمان باید این کار در او نهادینه شده و برای انجام دادن آن نیاز به تشویق ما نداشته باشد.
به جای به کار بردن جملات و برچسبهای کلی همچون «پسر خوب» که به شخصیت کودک مربوط است، بهتر است رفتارهای فرزندتان را مورد توجه قرار دهید. جملات کلی برداشت مشخصی را به فرزندتان القاء نمیکند، چون هر کودک بنا به تصوری که در ذهن دارد، رفتارش را مثبت یا منفی برداشت میکند.
رفتار مثبت فرزندتان را با جملات واضح و مشخص توصیف کنید تا او معنای رفتار مطلوب را درک کند. برای این منظور همیشه بلافاصله بعد از یک رفتار مطلوب، او را تشویق کنید و تشویق کردن را به زمان خاصی موکول نکنید.
بهتر است به تشویقهای خود جنبهی مادی ندهید. البته گاهی اوقات خریدن اسباببازی یا خوراکی مورد علاقهی کودک اشکالی ندارد به شرطی که او را عادت ندهید که در ازای انجام هر کاری برایش چیزی میخرید. در این صورت کودک به گرفتن پاداش به صورت رشوه، عادت میکند و این روش موجب میشود تا کودک به یک معاملهگر زیرک، تبدیل شود و از طرفی تشویقهای مادی موجب تقویت روحیهی مادیگرایی در کودک میشود که این مسئله چیز مطلوبی نیست.
دین مبین اسلام در این مورد توصیه کرده است که ایجاد سروری و احساس افتخار در فرزندان ایجاد کنید تا خودشان به انجام عمل شایسته بپردازند. به عنوان مثال یکی از رفتارهای خوب و شایسته کودکتان را در حضور خودش و در مجلسی که دیگران هم حضور دارند، مطرح کنید. این میتواند عامل خوبی برای تشویق او باشد یا اینکه اگر نقّاشی قشنگی کشیده، آن را به دیوار نصب کنید.
هدف از تشویق کردن، ایجاد انگیزه و اشتیاق است اما چگونه میشود که گاهی این اشتیاق از بین میرود؟! بگذارید داستانی را برایتان بگویم:
پیرهمردی در کوچهای که کنار دبستان پسرانه بود، زندگی میکرد. پسربچهها بعد از تعطیل شدن مدرسه، به کوچه میریختند و قوطیهای نوشابه را با لگد به در و دیوار میکوبیدند و از سر و صدای ایجادشده لذت میبردند.
پیرهمرد که از این سر و صدا به تنگ آمده بود، چارهای اندیشید. به آنها گفت: «چه کار هیجانانگیزی انجام میدهید! از این کار شما خیلی خوشم میآید. از فردا برای این کار به شما 10000 تومان خواهم داد.»
از فردای آن روز، بچهها به خاطر پولی که قرار بود بگیرند، بسیار خوشحال و با انگیزه بودند و با قدرت بیشتری قوطیها را شوت میکردند.
پیره مرد به مرور زمان پول بچهها را کم کرد تا جایی که به آنها فقط روزی 1000 تومان میداد. پسربچهها که دیگر 1000 تومانی به چشمشان ناچیز بود، حاضر نشدند به خاطر این مبلغ کم، کاری را بکنند که قبلا بدون هیچ تشویقی از آن لذت میبردند.
بنابراین از تشویق بهجا و در حد مشخص استفاده کنید و اجازه دهید که کودکانتان گاهی بدون تشویق از کاری که انجام میدهند لذت ببرند. لذت بردن از موفقیتها هم نوعی تشویق محسوب میشود.
یکی از عوامل موفقیت در زندگی آینده کودکان، داشتن اعتماد به نفس است. اعتماد به نفس به معنی ارزشمند و توانمند دانستن خود است.
ارزشمند دانستن خود به معنای خودشیفتگی نیست بلکه به این معناست که فرد نقاط قوت و ضعفش را میشناسد. نداشتن اعتماد به نفس در کودکان، موجب بروز مشکلات در رابطه با دیگران و در فعالیتهای زندگی میشود. بنابراین افزایش اعتماد به نفس کودکان امری ضروری است.
نوزاد در دو سال ابتدایی زندگی، نیازهای بیشماری دارد؛ از خوراک و پوشاک گرفته تا توجه و محبت پدر و مادر. اگر به نیازهای او به درستی و به موقع پاسخ داده شود، کودک احساس ارزشمند بودن میکند. اما اگر نیازهایش بیجواب بماند، او پیام «بیارزش بودن» را دریافت میکند.
بنابراین والدین باید سعی کنند که در حد امکان در اختیار نوزاد باشند. البته که شما همیشه نمیتوانید بیدرنگ در خدمت نوزاد باشید.
مهم این است که به فرزندتان نشان دهید همیشه پشتیبان او هستید. این روش تربیتی در دو سال اول زندگی بسیار اهمیت دارد زیرا مغز کودک در این زمان به سرعت رشد میکند و الگوهای ارتباطی و مدلهای ذهنی انجام کارها شکل میگیرد.
اشارهها و پاسخی که به آنها داده میشود، احساسات مثبت یا منفی را ایجاد میکنند. ذخیرهای از احساسات مثبت منجر به احساس خوبی و خوب بودن میشود و این بخشی از شخصیت نوزاد میشود و در آینده هم این حس خوب را در خود حفظ میکند.
این موضوع به ویژه در کودکانی که با نوعی نقص و ناتوانی به دنیا میآیند اهمیت بیشتری دارد.
دادن پاسخهای مثبت به کودک، باعث میشود که او بهتر با مشکلات مقابله کند و حتی اگر در سالهای بعد به دلیل مشکلات خانودگی از کودکی خوبی برخوردار نباشد، بهتر میتواند با این شرایط روبهرو شود.
برای کارهای خوب کودک، به او بازتاب مثبت دهید و همچنین رفتارهای نامناسب او را به او گوشزد کنید. با دادن بازتاب مثبت به کودک، او احساس خوبی نسبت به خودش خواهد داشت و زمانی که بازتابی منفی از مادر میگیرد به سرعت رفتارش را تغییر میدهد تا دوباره آن بازتاب مثبت را دریافت و حس خوبش را بازیابی کند.
به جای تماشای بازی فرزندتان، بخشی از آن باشید اما بگذارید کودک آغازگر بازی باشد. در زمان بازی همه توجه خود را به کودک دهید زیرا اگر در بازی توجه لازم را نداشته باشید، کودک احساس بیارزشی میکند.
هرچه برای بودن با کودک مشتاقتر باشید، او در بزرگسالی دوست دارد وقت بیشتری را با شما بگذراند و اعتماد به نفس بیشتری خواهد داشت. بنابراین با وجود مشغلههای زندگی، وقتی را برای کودکتان در نظر بگیرید و به خاطر داشته باشید که شما با این کار در حال پرورش یک انسان هستید.
به کار بردن نام کودک، صمیمیت را افزایش میدهد و باعث میشود که کودکتان یاد بگیرد که در ارتباط با دیگران نام آنها را صدا بزند و همین امر موجب بیشتر شدن اعتماد به نفس و برقراری ارتباط بهتر با دیگران میشود.
برای ایجاد اعتماد به نفس در کودکان استعداد و علاقهمندی او را بشناسید و دستکم در یک مورد به او کمک کنید تا آن را تقویت کند. با این کار خواهید دید استعدادهای دیگر او هم شکوفا میشوند. اگر استعدادی در کودکتان میبینید که خودش متوجه آن نشده، او را آگاه و تشویق کنید.
برای تمام موفقیتهای کودکتان، او را تشویق کنید و همه تقدیرنامهها، کارنامههای درخشان، مدالها و… را نگه دارید و به آنها اهمیت دهید و آنها را ارزشمند بشمارید. این ارزشمند شمردن، به کودک حس ارزشمندی میبخشد.
هر کودکی به دنبال هویتی برای خود است و وقتی آن را پیدا کرد، برایش مثل یک برند خواهد بود. حال اگر این برند چیزی مانند یک بیماری باشد، اعتماد به نفس او تضعیف میشود اما اگر برچسب باهوش، زرنگ، باحوصله و… باشد، اعتماد به نفس او را بالا میبرد.
بچهها باید مسئولیتپذیر باشند. برخی کارهای خانه را به فرزندتان بسپارید. با این کار او احساس باارزش و مفید بودن میکند و نیز علاقهی بیشتری به کسب مهارت نشان میدهد.
با بیان جمله «یه مأموریت ویژه برات دارم!» کودکتان را به انجام کارها علاقهمندتر کنید.
کودکان نوپا به راحتی احساساتشان را بروز میدهند اما با گذر زمان یاد میگیرند چگونه آرامش خود را در موقعیتهای دشوار حفظ کنند. برونریزی و کنترل زیاد هر دو منجر به مشکلات در بزرگسالی میشوند.
کودکی که هیج کنترلی روی احساساتش ندارد، به یک بچه لوس تبدیل میشود. در مقابل تأکید بر کنترل بیش از حد احساسات این پیام را به فرزندتان میدهد که احساسات او شما را نگران میکند یا اینکه اهمیتی برای شما ندارد. در نتیجه کودک گمان میکند بیان احساسات و یا حتی داشتن احساس، چیز بدی است.
استدلال کودک این است که اگر احساسات او بیاهمیت هستند پس خودش هم بیاهمیت و بیارزش است.
راههای زیادی برای آموزش مباحث پولی و مالی به کودکان وجود دارد. برای شروع ميتوانید داستان زندگی خودتان را برای آنها تعریف کنید، اینکه چطور پول را بهدست ميآورده اید، چطور آن را خرج ميکردهاید و چقدر از آن را پسانداز نمودهاید.
شما ميتوانید ساعتها در مورد اهمیت پول و اینکه بچهها باید با دقت پول خود را خرج کنند، برای آنها صحبت کنید. همانطور که ميدانید بهترین معلم انسانها تجربیات آنها ميباشد. این نکته کلیدی در راه آموزش مباحث مالی و پولی برای کودکان شما است، اجازه دهید آنها تجربه کنند. در اینجا ما بعضی از راههاي تشویق کودکان برای داشتن پسانداز و مدیریت پول را معرفی کردهایم.
یکی از مهمترین اهداف مقاله، فهماندن این مساله به کودکان ميباشد که پول روی هیچ درختی به وجود نمیآید، علاوه بر این آموزش مباحث مالی به کودکان، در بلندمدت باعث ميشود که آنها مسوولیتهاي مالی را به طور منطقی پذیرفته و از مشکلات بر سر راه خود، به راحتی عبور کنند.
برای شروع بهتر است زمانی که کودکان شما هنوز خیلی کوچک هستند (بین 3 یا 4 سال)، به آنها تفاوت بین سکههاي پول رایج کشور را آموزش دهید. سپس برای آنها یک قلک تهیه کنید تا او شروع به جمع کردن پول خرد یا سکهها و حتی پولهای کاغذی در آن کند. یک قلک پول (کیف پول یا حتی کیسهای برای نگهداری پول) در واقع محلی برای نگهداری امن پولها ميباشد و همینطور باعث ایجاد حس پول داشتن در کودکان ميشود و این شروع بسیار خوبی است. اگر بتوانید از یک قلک شیشهای یا شفاف که داخل آن مشخص باشد، استفاده نمايید، خیلی بهتر است. اینگونه قلکها باعث ميشوند کودکان بهتر پول را حس کنند و صدای آن را بشنوند و خیلی راحت انباشته شدن آن را مشاهده نمایند.
اکنون که کودک شروع به پس انداز پول کرده است، بهتر است به او اجازه دهید که با این پول هر کاری که دلش ميخواهد انجام دهد، البته در دو حالت اینکار باید انجام شود، اول زمانی که قلک کاملا پر نشده است و دوم زمانی که قلک او پر از پول ميباشد.
این مساله به آنها این درس را ميدهد که با مقدار پسانداز کمتر فقط ميتواند چیزهای کوچکتر و کمارزشتری را خریداری نمایند، در صورتی که با یک قلک پر از پول ميتواند چیزهای خاصی را بخرند، درنتیجه ارزش پسانداز کردن به طور پیوسته را درک خواهند کرد. وقتی که بچههاي شما کمی بزرگتر شدند، ميتوانید برای آنها تفاوت بین نیاز و خواسته را توضیح دهید. مثلا زمانی که شما یک تابلوی تبلیغاتی را در خیابان ميبینید یا در حال تماشای تلویزیون هستید، در مورد محصولات و خدمات مختلف ميتوانید تفاوت بین خواسته و نیاز را برای آنها توضیح دهید. سپس از آنها بخواهید که در مورد محصولات دیگر، آنها مشخص کنند که آیا یک نیاز است یا اینکه یک خواسته است. اگر او توانست 10 جواب صحیح به شما بدهد، بهتر است برای او پاداشی در نظر گرفته شود.
درخانه یک قانونی بگذارید که بر طبق آن کودکان موظف به پسانداز کردن حداقل 10 درصد يا بیشتر از پول خود باشند. این پول ميتواند از انجام دادن کاری در بیرون خانه بدست آمده باشد یا از محل پول توجیبی و ماهانه کنار گذاشته شود.اگر برنامه آموزشی خود را در مورد پسانداز به موقع شروع کنید و در ابتدا خیلی شرایط را برای کودکان دشوار و سخت نکنید، موفق خواهید شد. اگر برای کودکان شرایطی متعادل را در همه زمینهها فراهم نمايیم، آنها نه تنها واکنش منفی نشان نخواهند داد، بلکه استقبال نیز خواهند کرد، در مورد پسانداز کردن نیز این مساله صادق ميباشد. برای درک این مساله بهترین کار این است که به گذشته خود فکر کنید، زمانی که شما نیز کودک بودهاید، صادقانه بگويید که آیا پولی که در جشن تولد 8 سالگی بهعنوان هدیه دریافت کردهاید، با مشورت پدر و مادر آن را خرج کردهاید یا خیر؟ پسانداز کردن پول مهارتی است که باید به کودکان آموزش داد.
همانند یک قلک، حساب بانکی ميتواند به بچهها نحوه انباشته شدن پول را نشان دهد. تفاوت حساب بانکی با قلک در این است که در حسابهاي بانکی کودکان طریقه پولسازی را نیز فرا خواهند گرفت. اینکه پول ميتواند پول بسازد. برای انتخاب نوع حساب بانکی ميتوانید جدول نرخ سود بانک را به آنها نشان دهید و با مشورت خود آنها یکی از حسابها را انتخاب کنید. این جداول در شعب کلیه بانکهاي کشور وجود دارد.
در واقع کودک با اینکار ميتواند یک برنامه ریزی زمانی برای پول خود داشته باشد، اینکه او باید تصمیم بگیرد چه مدت ميخواهد پولش را در حسابی در بانک نگهداری کند و چقدر از بابت این پس انداز سود خواهد گرفت. مطمئن باشید که بردن کودک به بانک بسیار در موفقیتهاي مالی او در آینده موثر خواهد بود. امروزه باز نمودن حساب در بانکها کاری بسیار آسان و سریع ميباشد و انتخاب نوع حساب نیز بیشتر از چند دقیقه طول نخواهد کشید. بنابراین انجام دادن این کارها به همراه کودکان به آنها حس مستقل بودن و بزرگ شدن را خواهد داد و این برای رشد فکری و در نتیجه مسوولیتپذیری آنها در آینده حائز اهمیت ميباشد.
همیشه کودکتان را ترغیب کنید تا لیستی از آن چیزهايی را که ميخواهند و همینطور زمانی که برای بدست آوردن آن چیزها لازم است را، بنویسند.
برای مثال؛ کودک شما ممکن است برای سال آینده یک جفت کفش اسکیت یا اینکه دوچرخه مخصوص کوهنوردی بخواهد، تجسم کردن و داشتن اهداف ميتواند انگیزه او را جهت پس انداز کردن پولش بیشتر کند. شما ميتوانید برای آنها مقدار مشخصی از پس انداز را در نظر بگیرید که در صورت رسیدن به آن عدد پاداشی به آنها بدهید. یا اینکه به آنها بگويید اگر مثلا پسانداز آنها از 000/500/1 تومان بیشتر شود به ازاي هر 1000 تومان، شما نیز مبلغی به آنها پرداخت خواهید کرد. شما باید کودکان را طوری به پس انداز کردن تشویق نمايید که آنها به اهداف بزرگ خود زودتر و قبل از اینکه خیلی بزرگ شوند و دیگر آن هدف برای آنها جذابیت نداشته باشد، برسند.
تجربه نشان داده است که پول توجیبی بسیار مهمتر از پولی است که خود کودکان به دست ميآورند، یک پول توجیبی منظم ميتواند پس انداز منظم، خرج کردنهاي منظم را در پی داشته باشد و این اعتماد به نفس کودکان را افزایش خواهد داد، البته اینکه چه مقدار پول توجیبی به کودکان پرداخت شود از اهمیت زیادی برخوردار ميباشد و این مبلغ باید بر اساس سن بچهها، شرایط آنها و وظایفی که به عهده دارند تعیین شود. بیشتر کارشناسان معتقدند که 6 سالگی زمان مناسبی برای شروع پرداخت پول توجیبی ميباشد، زیرا کودکان در این سن ميتوانند بیشتر چیزهایي را که ميخواهند و نیاز دارند، خود خریداری كنند. بعضی از والدین فکر ميکنند که نباید مبلغی را به عنوان پول توجیبی به کودکان پرداخت کنند، زیرا آنها ميگویند ما هر موقع که کودکمان به پول نیاز داشته باشد، به او پرداخت خواهیم کرد.
اما مطالعات نشان ميدهد که کودکانی که به طور منظم پول توجیبی دریافت ميکنند، تمایل بیشتری برای پس انداز کردن دارند تا اینکه در مواقع خاصی از والدین پول دریافت کنند، حتی اگر این مبالغ، در مجموع با هم برابر باشند. البته در مورد اینکه چه زمانی پول توجیبی را باید شروع کرد و چقدر باید پرداخت کنید، تصمیمی است که شما باید متناسب با شرایط خانوادگی خودتان بگیرید، ما نیز در اینجا به مواردی اشاره خواهیم کرد.
پول توجیبی نباید آنقدر زیاد باشد که کودکان احساس کنند به طور کامل از شما مستقل شدهاند و هر آنچه را ميخواهند ميتوانند خودشان تهیه کنند. همیشه آنها را تشویق کنید که بخشی از پول توجیبی خود را باید پس انداز کنند و با باقیمانده پولشان نیز باید خریدهاي معقول و منطقی داشته باشند. از پول توجییبی هیچ گاه به عنوان ابزار تنبیه استفاده نکنید. همیشه باید پول توجیبی به عنوان یک عامل تشویقی برای کودکان باشد و نه یک ابزار انضباطی به طور دقیق مبلغ درخواستی را کنترل کنید.
در مورد مبلغ درخواستی پول توجیبی باید به طور مداوم و پیوسته با کودک خود گفتوگو کنید و هر مبلغی را که مد نظر او ميباشد به راحتی قبول نکنید، بلکه خود شما نیز باید در مورد خواستهها و نیازهاي او تحقیق و بررسی کنید، ولی این امکان باید در قانون پول توجیبی خانواده وجود داشته باشد که حتی در یک سال مبلغ آن چندین بار تغییر کند.
زمانی که احساس ميکنید دلایلی منطقی برای افزایش پول توجیبی وجود ندارد، در مورد وضعیت مالی خود با کودکان صحبت کنید. خیلی شفاف و ساده به کودکان بگويید که وضعیت مالی شما این اجازه را نمیدهد که بدون محدودیت بتوانید پول توجیبی آنها را افزایش دهید و باید این مساله را با ذکر دلایل خود برای آنها توضیح داده و هرگونه سوءتفاهم را بین خود و فرزندانتان برطرف كنيد.
زیاد بخشنده و دست و دلباز نباشید.
پول زیاد نزد کودکان، ممکن است باعث ولخرجی بیرویه آنها شود، به همین دلیل همیشه باید یک حد منطقی و معقولی برای پول توجیبی آنها در نظر بگیرید، تا بتوانید بر رفتارهای آنها کنترل داشته باشید.
به کودکان خود برای نوشتن چیزهای که ميخواهند در طول یک هفته یا یک ماه خریداری کنند و هزینههاي آنها در این مدت چقدر ميباشد و در چه زمانهای ميخواهند آن هزینهها را انجام دهند، کمک کنید. و البته آنها باید به همین صورت درآمدهاي خود را نیز با دقت یادداشت کنند.
اگر نتوانستید بین درآمد و هزینههاي کودکان خود یک تعادل و تراز منطقی ایجاد کنید، باید به فکر بررسی مجدد نیازها و خواستههاي آنها باشید. از کودکان بخواهید مجددا این موارد را کنترل كنند.
به فرزندان بزرگتر خود این اجازه را بدهید که خودشان برای خرید و تهیه مایحتاج حداقل شخصیشان به خارج از خانه و فروشگاههاي محله بروند. این باعث ميشود که آنها قدرت تصمیمگیری در مورد انتخابهایشان داشته باشند و بدانند برای مدیریت پولشان باید از بین گزینههاي مختلف، فقط یکی را انتخاب کنند.
شما ميتوانید از انتخابهاي خود برای آنها بگويید، اینکه مثلا به جای رفتن تعطیلات به خارج از شهر بهتر است که پول خودتان را برای تعمیر آسفالت پشت بام خانه اختصاص دهید، اینگونه موارد به کودکان برای داشتن تصمیمات و انتخابهاي بهتر کمک فراوانی خواهد کرد و از برآیند این انتخابهاي منطقی یک طرح پولی و مالی مناسب نیز ایجاد خواهد شد.
به کودکانتان کمک کنید تا در کنار پول توجیبی که از شما در هر هفته ميگیرند، خودشان نیز درآمدهاي داشته باشند. به آنها روشهاي ساده به دست آوردن پول را پیشنهاد کنید. آنها را به انجام کارهاي روزمره خانه و خانوادهتان یا اینکه به جستوجوی کاری در خارج از خانه تشویق کنید، کارهايي مانند؛ پارو کردن برف، تمیز کردن حیاط و کارهاي که برای آنها نه تنها خطری در بر نداشته باشد، بلکه مفید و آموزنده نیز باشد.
خیلی از مردم، بهخصوص افراد سالخورده و مسن در همسایگی ما به خدماتی بسیار ساده نیاز دارند که هر کودک باهوش ميتواند زمینه انجام آن کارها را برای خودش ایجاد كند و از این محل درآمدی کسب کنند. کارهايي مانند گذاشتن زباله جلوی در خانه، نظافت منزل آنها یا حتی صحبت کردن با آنها و گذراندن وقت با آنها ميتواند از جمله این فعالیتها باشد.
اینها ميتواند یک فرصت استثنایی برای کودک شما باشد که با انجام آن نه تنها مقداری پول بهدست ميآورد، بلکه باعث کمک و یاری به افرادی که به اینگونه کارها و خدمات نیاز دارند نیز ميشوند. هرچند بهدست آوردن پول در سالهاي اول برای کودکان بسیار سخت و طاقت فرسا است، اما روحیه آنها را برای روبهرو شدن با شرایط زندگی مستقل و بزرگسالی آماده ميکند.
به کودکانتان افزایش مکرر قیمتها را در سالهاي متمادی توضیح دهید و مثالهايي از این افزایشها برای آنها بازگو کنید. آنها را با خود به کتابخانه ببرید و در آرشیو روزنامهها و مجلات، قیمت کالاها را در سالهاي گذشته نشان دهید. (بهتر است قیمتها را در سالی که او به دنیا آمده است برایش پیدا کنید).
البته امروزه و با شرایط فعلی جامعه ما نیازی برای رفتن به کتابخانهها نیست، چون قیمتها هر روز در حال افزایش است و خود کودکان آن را به طور کامل لمس ميکنند. درسی که کودکان از وجود تورم در بحثهاي مالی ميگیرند در رشد و ترقی آنها در آینده مالیشان بسیار موثر ميباشد. آنها ميفهمند که نباید پول را بدون استفاده کنار بگذارند، بلکه با توجه به تاثیر تورم بر ارزش پول، ميفهمند که باید تا حد امکان از پولشان برای ایجاد پول جدید استفاده کنند یا اینکه تورم را به عنوان ابزاری برای سرمایهگذاری بهکار گیرند. با درک وجود تورم، آنها با یکسری محاسبات عددی ساده خواهند فهمید که دوچرخهای که آنها در آینده ميخواهند بخرند، دیگر به قیمت امروز نخواهد بود و ميتوانند با توجه به نرخ تورم موجود در جامعه، برنامه ریزی مالی مناسبی را برای آینده داشته باشند.
اگر کودک شما به اندازه کافی بزرگ هست، ميتوانید راههاي مختلف غلبه بر تورم را برای او بازگو کنید، اینکه او ميتواند با سرمایهگذاری کردن، با تورم مقابله كند و حتی از آن به نفع خود نیز استفاده کند. هرچند که سرمایهگذاری و کارهاي مشابه ممکن است در شرایط فعلی آنها برایشان مناسب و جذاب نباشد، اما آنها باید با ابزارها و فرصتهاي مالی موجود آشنا شوند.
تمامی عادتهاي مالی و پولی که کودکان شما آموختهاند یا از تجربیات پدر و مادر خود کسب کردهاند، تا بزرگسالی و پیری همراهشان خواهد بود. آنها همیشه با افتخار از اینکه پول خود را برای خرید یک دوچرخه یا پرداخت پول پیش رهن و اجاره خانه یا حتی خرید خانهشان از طریق پسانداز انجام دادهاند به نیکی یاد خواهند کرد. در نهایت سطح زندگی کودکان ما در آینده و نحوه سرمایهگذاریهاي آنها و کسبوکار آیندهشان به طور مستقیم، به اینگونه آموزشها مربوط ميشود.
اگر شما کمی هم خوش شانس باشید، پس از آموزش فرزندانتان در مورد مباحث مالی، روزی دختر یا پسر شما بابت این لطفی که به آنها داشته اید، از شما تشکر خواهند کرد و به شما ميگویند که هر آنچه در زندگیشان دارند را مدیون شما هستند.
منبع : فرارو
شاید در نظر بسیاری از والدین بزرگ ترین دغدغه و حتی مهم ترین درخواست از فرزند، درس خواندن باشد، اگرچه اهمیت این موضوع یعنی موفقیت در تحصیل بر کسی پوشیده نیست اما باید بپذیریم که درس خواندن همه زندگی فرزندان نیست و آن ها باید بتوانند در هر دوره ای از زندگی و در مواجهه با هر موقعیت و بحرانی گلیم خود را از آب بکشند، اما برای این که فرزندانمان بتوانند به خوبی از پس مسئولیت های خود در زندگی برآیند باید از دوران کودکی حس مسئولیت پذیری را در آنان تقویت کرد.
واگذار کردن برخی از امور شخصی و حتی کارهای خانه به آنها با توجه به میزان توانمندی هایشان از جمله روش های موثر در آموزش و تقویت حس مسئولیت پذیری در کودکان است. در این صورت است که کودکان حس مشارکت و همکاری را تجربه می کنند و از این که می توانند مهارت هایشان را برای کمک به شما به کار گیرند، به خود می بالند و احساس مهم بودن می کنند، اما دادن وظایف کوچک به کودکان فوت و فن های ظریفی دارد
به طور کلی مسئولیت پذیری یعنی قابلیت پذیرش و به عهده گرفتن کاری که از کسی خواسته شده است،البته مسئولیت با وظیفه تفاوت دارد، وظیفه کاری است که یک نفر به دیگری محول می کند و باید حتما انجام بگیرد. اما وقتی از کسی خواسته می شود مسئولیتی را بپذیرد، باید برای او کاملا مشخص شود موضوع درخواست چیست و در برابر به عهده گرفتن آن، چه چیزی به دست می آورد. مسئولیت پذیری ویژگی هایی دارد که در ادامه به آن ها می پردازیم.
* نکته بسیار مهم درباره مسئولیت این است که اجباری برای پذیرش درخواست وجود نداشته و در واقع مسئولیت، انتخابی آگاهانه است، درست مثل قراردادی نانوشته که همه اجزای آن برای طرفین مشخص است.
* پذیرفتن مسئولیت همچنین نباید با احساس گناه یا بدهکاری یا اعمال زور و مبارزه همراه باشد، بلکه باید بدون فشار مالی یا عاطفی مطرح شود. اگر فردی احساس کند با زور او را مجبور به انجام کاری کرده اند، ممکن است خود او هم چنین روشی را در پیش بگیرد، یعنی علاوه بر نپذیرفتن آن مسئولیت، سعی کند از طریق زورگویی یا لجبازی به خواسته های خود برسد.
به طور کلی می توان دو نوع مسئولیت پذیری را مشخص کرد: مسئولیت پذیری شخصی و مسئولیت پذیری اجتماعی. مسئولیت پذیری شخصی و خانوادگی، وظایف شخصی اولیه ای هستند که بیشتر کودکان خودشان در سنین پایین انجام می دهند، مثل مسواک زدن، شستن دست ها و لباس پوشیدن.
برخی والدین انجام این وظایف را کافی می دانند، اما باید به کودکان وظایفی درباره کارهای خانه نیز محول کرد تا علاوه بر مسئولیت پذیری شخصی و خانوادگی، مسئولیت پذیری اجتماعی را نیز بیاموزند و در مقابل دیگران احساس مسئولیت داشته باشند.
برای آموزش مسئولیت پذیری، هیچ گاه زود نیست. همان طور که گفته شد یکی از روش های موثر آموزش مسئولیت پذیری کودکان، واگذار کردن کارهای روزمره به آن هاست. کودکان دو، سه و چهار ساله عاشق کمک کردن هستند! پس از این ویژگی آن ها استفاده کنید و آن ها را دست کم نگیرید. البته در این زمینه، مرحله رشدی کودک و کارهایی را که می تواند انجام دهد در نظر داشته باشید. به عنوان مثال کودکان در سن دو سالگی قادرند لباس های کثیف را در سبد رختشویی بریزند، اسباب بازی ها را پس از بازی جمع آوری و هنگام شست و شوی لباس ها به کمک شما لباس های تیره را از لباس های روشن جدا کنند. در سن سه سالگی نیز قادرند جوراب های شسته شده را با کمک رنگ و شکل شان جفت کنند، به یک گیاه آب دهند، چیزی را که زمین می ریزد پاک کنند و ظرف خود را از روی میز جمع کنند. در سن چهار سالگی نیز باید قادر باشند ظرف ها، قاشق ها و دستمال سفره ها را روی میز بچینند، حوله ها را تا کنند، گردگیری کنند، در مرتب کردن رختخواب خود کمک کنند، شیر بریزند و با یک جاروی کوچک زمین را جارو کنند. بنابراین می توانید با توجه به توانایی فرزندتان، از همین سنین اقدام به دادن وظایف خانه به آن ها کنید.
کارهای منزل از نظر والدین کارهایی کوچک و تکراری هستند که همیشه در خانه انجام می شوند، اما در نظر بسیاری ازکودکان این کارها بسیار مشکل و ناخوشایندند و معمولا با بحث و جدل های زیادی همراه است. برای واگذاری کارهای منزل به کودکان تان نکات زیر را در نظر بگیرید.
۱ – کودکان را دست کم نگیرید: اغلب والدین کارهایی را که کودکان قادر به انجام شان هستند پایین تر از حد واقعی در نظر می گیرند. آن ها حتی ممکن است کارهایی را برای کودکانشان انجام دهند که خود آن ها به خوبی قادر به انجامش هستند.
۲ – وظایفی را واگذار کنید که مناسب سن کودکان باشد: اگر وظیفه ای که به او می دهید برای سنش مشکل باشد، ناامید و دلزده خواهد شد. اما اگر کارها طوری باشند که کودک از عهده انجام آن ها به خوبی برآید، به این ترتیب تشویق می شود و می خواهد کارهای بیشتری انجام دهد.
۳ – به خاطر داشته باشید کلید کار «سادگی» است: کودکان خردسال عادت دارند به محدوده کوچکی توجه کنند. بنابراین انجام کارهایی را به او بسپارید که در یک محدوده کوچک باشد تا او را خسته نکند.
۴ – دقیقا مشخص کنید انتظار دارید چه کاری انجام دهد: در واقع به او نشان دهید چگونه این کار را انجام دهد.
۵ – تا جایی که ممکن است کارهای او را اصلاح نکنید: تصحیح کردن، ناخودآگاه این پیام را به کودک منتقل می کند که تلاشش به اندازه کافی خوب نبوده است. بنابراین به جای توجه به مقدار کاری که انجام داده است، به تلاشش توجه کنید و از سرزنش کردن او نیز بپرهیزید. سرزنش کردن سبب می شود کودک تصور کند هرگز نمی تواند شما را راضی نگه دارد بنابراین دست از تلاش بر می دارد. به یاد داشته باشید با گذشت زمان، کودک در کارهایش مهارت پیدا می کند، بر آن ها مسلط می شود و از عهده انجام کارها بهتر بر می آید.
۶ – به جای جملات منفی از جملات مثبت استفاده کنید: مثلا به جای «اگر لباس های مهمانی را در نیاوری…» از این عبارت استفاده کنید «اگر میخواهی بازی کنی اول باید لباس های مهمانی را در آوری.» بدین ترتیب اگر چند بار این جملات را تکرار کنید، انجام این کارها برای کودک به شکل عادت در می آید و دیگر نیازی نیست کارها را مرتب به او یادآوری کنید.
۷ – عواقب اشتباه یا سهل انگاری را بپذیرد: کودک باید از انتخاب خود درس بگیرد. بنابراین کاری کنید عواقب سهل انگاری یا اشتباهش را بپذیرد. به عنوان مثال اگر کودک از جمع کردن اسباب بازی هایش در اتاق پذیرایی سر باز می زند، اسباب بازی ها به مدت دو روز از دسترس او دور نگه داشته شوند، اگر لیوان شیر را می ریزد، به او دستمالی برای تمیز کردن داده شود یا اگر به خاطر اتلاف وقت سرویس را از دست می دهد، با اتوبوس به مدرسه برود.
۸ – در هر شرایطی خونسردی خود را حفظ کنید: بروز خشم و عصبانیت فقط کارها را دشوارتر می کند. اگر فرزندتان تمایل ندارد کاری را انجام دهد، به طور واضح و فقط یک بار دیگر کاری را که قرار بوده انجام دهد به او یادآوری کنید. بهتر است این یادآوری نیز همراه با شوخی باشد. مثلا بگویید «لباس های ریخته شده کف اتاق صدات می کنند. کی می خوای جواب شون رو بدی؟!» در مواقعی نیز که فرزندتان کارها را با شلوغ کاری انجام می دهد، به جای بروز خشم، برای او مشخص کنید این شلوغ کاری ها فقط برای یک بار قابل تحمل اند و برای بار دوم تنبیه در پی خواهند داشت.
۹ – تأکید کنید در قبال انجام کارهایش پاداشی دریافت نمی کند: کودک باید بداند مانند دیگر اعضای خانواده وظایفی دارد که باید انجام بدهد، بدون این که انتظار پاداشی داشته باشد. البته تشویق های کلامی را فراموش نکنید و رفتارهای پسندیده فرزندتان را جلوی خودش به زبان بیاورید. این کار باعث می شود با شور و شوق بیشتری دوباره آن کار را تکرار کند و در خاطرش ماندگار شود.
۱۰ – با همسرتان هماهنگ باشید: اگر تصمیمی گرفتید و از فرزندتان خواستید کاری را انجام بدهد، قاطعیت به خرج دهید و درباره قوانین خانه و انتظارات تان از کودک، به صورت شفاف و واضح با او صحبت کنید.
۱۱ – فراموش نکنید که خودتان الگوی خوبی برای آن ها باشید: اگر از فرزندتان می خواهید وسایلش را سر جایش بگذارد، خودتان باید در منزل این کار را انجام دهید و وسایل تان را دور و بر خانه پرت نکنید!
منبع : جام جم آنلاین
همه ما میدانیم که عزت نفس در دانش آموزان یک مساله بسیار مهم و حیاتی است. تمامی افرادی که به نحوی با تربیت دانش آموزان سروکار دارند باید تلاش خود را در جهت افزایش عزت نفس دانش آموزان به کار گیرند. معلم ها و اولیاء دانش آموز مهم ترین نقش را در این باره دارند. نگرش مثبت نسبت به تواناییهای خود و حس مفید و با ارزش بودن در کلاس درس و در میان همکلاسیها نیاز درونی کلیه دانشآموزان در تمام مقاطع تحصیلی است و این احساس میتواند یکی از عوامل مهم در موفقیت تحصیلی باشد.
این نیاز همان عزتنفس است که ارضاء آن منجر به افزایش انگیزه تحصیلی و سلامت روان میگردد. عزتنفس با رشد شخصیت دانشآموز مرتبط است و در شکلگیری شخصیت بزرگسالی او تاثیر بسزایی دارد، زیرا عزتنفس بالا در بزرگسالی در دوران کودکی و نوجوانی شکل میگیرد و ریشه عزت نفس پایین افراد را میتوان در دوران کودکی آنها جستجو کرد.
شایان ذکر است که نباید از تفاوتهای فردی غافل شد و توقع داشت همه افراد از عزتنفس یکسانی برخوردار باشند.
1- اهداف واقعبینانهای دردوران تحصیل برای خود در نظر میگیرند و در جهت رسیدن به آنها تلاش میکنند.
2- در انجام تکالیف و فعالیتهای مدرسه به دیگران متکی نیستند و سعی بر مستقل عمل کردن دارند.
3- در برابر انجام فعالیتهای محول شده در کلاس درس، بسیار مسئولیتپذیر هستند.
4- از دیگران در انجام کارهای خود راهنمایی میخواهند ولی در آخر تصمیم نهایی را خود میگیرند.
5- ناکامیها و شکستهای خود را میپذیرند و آنها را پلی در جهت رسیدن به موفقیتهای بعدی خود میدانند.
6- به موفقیتهایشان حتی کوچک افتخار میکنند.
7- از موفقیتها و شکستهای خود سخن میگویند و آنها را در اختیار دیگران میگذارند.
8- با همکلاسیهای خود ارتباط خوبی برقرار میکنند و در هنگام درگیری با آنها درصدد حل مشکل بر میآیند و با یکدیگر صحبت کرده و هیچ درگیری را بدون حل باقی نمیگذارند.
9- احساسها و عواطف خود را به راحتی بیان میکنند.
10- در انجام فعالیتهای کلاسی خود داوطلب هستند.
11- تمایل به انجام تمرینها و فعالیتهای چالشانگیز دارند.
12- در برخورد با مشکلات احساس ناتوانی و ناامیدی نمیکنند.
13- به راحتی مسائل و مشکلات خود را مطرح کرده و بهدنبال راهحل هستند.
14- سر کلاس درس سئوالات خود را بدون هیچگونه ترس و خجالتی میپرسند.
15- دید مثبتی نسبت به زندگی خود دارند و افکار منفی را از ذهن خود دور میکنند.
توجه به این موارد و تقویت آنها در دانشآموزان در رشد عزتنفس و شخصیت مثبت و سلامت روان دانشآموزان تاثیر بسزایی خواهد داشت و بدیهی است که این امر جزء در سایه توجه و نظارت والدین و مراکز آموزشی بالخصوص معلمین امکانپذیر نخواهد بود و آنها هستند که با فراهم آوردن شرایط مناسب و تربیت صحیح دانشآموزانی با عزتنفس بالا تحویل جامعه خواهند داد.
1- دانشآموز را تشویق به برقراری ارتباط با همکلاسیهای خود کنید و شرایط مناسب برای این ارتباط را فراهم نمایید.
2- در حد تواناییها به او مسئولیت دهد.
3- در تصمیمگیریها از او نظر بخواهید.
4- در مورد مسائل مختلف به بحث و گفتگو بپردازید و نظر او را جویا شوید.
5- او را تشویق به بیان احساسها و عواطفش نمایید.
6- در محبت به او افراط نکنید.
7- همواره به او ابراز علاقه نمایید.
8- از وابستگی او به خود بپرهیزید و بهجای وابستگی از دور بر کارهایش نظارت داشته باشید.
9- در جمع او را مسخره نکنید و نقاط ضعف او را بیان نکنید.
10- در برابر کارهایی که برایش انجام میدهید، منت نگذارید.
11- جملاتی مثل (تو نمیتوانی، تو نمیفهمی، تو کودنی، . . . ) را به کار نبرید.
12- او را با القاب مناسب صدا بزنید.
13- در برابر ناکامیها و شکستها او را به صبر دعوت نمایید و به او بفهمانید که برای هر در بستهای یک کلیدی وجود دارد و هیچگاه هیچ دری بسته نمیماند. بنابراین هیچ مشکلی بدون حل باقی نخواهد ماند.
14- روحیه دینی و ایمان مذهبی او را تقویت کنید و به اعتقاداتش احترام بگذارید.
15- زمانی که از انجام کاری مطمئن است او را تشویق کرده و حمایت کنید و به انتخابهایش احترام بگذارید.
16- هیچگاه نظرات خود را تحمل نکنید.
17- در کلاس درس بخواهید فعال و داوطلب باشد و ابراز عقیده نماید. در هنگام ابراز عقیده او را به سکوت وادار نکنید. این امر باعث میشود هیچگاه در کلاس داوطلب نباشد.
18- به انتخاب دوستانش احترام بگذارید و در صورت تشخیص انتخاب نادرست غیر مستقیم او را راهنمایی نمایید.
19- موفقیتهای او را هر چند کوچک جشن بگیرید.
20- در نمایشگاهها و مراکز عمومی با هم شرکت کنید.
عزت نفس دانشآموز در روابط خانوادگی و حل مشکلات، تعامل اجتماعی، کنار آمدن با مشکلات بسیار موثر است و عکسالعمل دیگران نسبت به او مقایسه خود با دیگران را در این امر نمیتوان نادیده گرفت.
خانوادها و مربیانی که به دانشآموز اهمیت میدهند و موفقیتهای او را مد نظر دارند و رفتار صحیح را تقویت و پاداش میدهند و به امر مسئولیتدهی به فرزند خود توجه دارند، عاملینی موفق در امر رشد عزت نفس دانش آموز خود هستند.
منبع : همشری آنلاین
دغدغهی بیشتر والدین امروزی، رشد تحصیلی کودک و فرزندشان است. مخصوصاً اگر خودشان تحصیل کرده باشند، این دغدغه در آنها بیشتر است. اما وقتی سراغ کمک کردن به کو دک میروند، جواب معکوس میگیرند. حتی شده که از طرف مدرسه، به والدین توصیه کردهاند که در کار آموزشی کودکان دخالتی نداشته باشند. اما مگر میشود که یک پدر یا مادر دغدغهمند، حواسش به تحصیل کودکش نباشد؟ همه اینها نشان میدهد که کار آموزشی، چه قدر حساس است. اما هنوز هم راهی هست که به پیشرفت تحصیلی کودکتان کمک کنید. در این مقاله قصد داریم که روشهایی را مطرح کنیم که بدون دخالت در کار مدرسه و معلمها، نقش والدین در رشد تحصیلی کودک را افزایش بدهیم.
هر کسی وظیفه خاص خودش را دارد. اگر قرار بر این بود که والدین، وظیفه معلمها را هم انجام بدهند، دلیلی برای این که بچهها را به مدرسه بفرستیم وجود نداشت. پس همان طور که مدرسه اعتماد کرده ایم، به روش تدریس آنها نیز میتوانیم اعتماد کنیم. اما برای افزایش اعتماد و حس همدلی، بهتر است که ارتباطمان را با مدرسه حفظ کنیم.
این شاید مهم ترین کاری است که والدین میتوانند برای کودکشان انجام بدهند. از وضعیت درسی و ذهنی کودکشان در این مدت با خبر بشوند. و اگر نیازی به کمک هست، راه حلش را از طریق مدرسه و معلمها دنبال کنند. نقش والدین در رشد تحصیلی کودک این است که در جریان امور باشند، نه این که خودشان دست به کار آموزش بشوند.
ارتباط با مدرسه به تنهایی کافی نیست. این وسط، نباید کودکمان را فراموش کنیم. والدین به دنبال رشد تحصیلی کودک هستند، اما ارتباطشان با او قطع شده است. نباید تصور والدین این باشد که کودک ممکن است به آنها راستش را نگوید. این اعتمادسازی بین کودک و والدین هم شکل بگیرد. کودک نباید درگیر این موضوع بشود که ارتباط بین من و والدین قطع شده است!
والدین میتوانند با مطالعه کتابهای مرتبط با تربیت فرزند، ارتباط خودشان با کودک را بهتر کنند. چون هیچ دانش آموزی به دنبال دریافت اطلاعات درسی از پدر و مادرش نیست. او فقط از والدین، همراهی و همدلی میخواهد. حتی اگر چنین درخواستی هم از طرف کودکتان دیدید، راهش این نیست که روش قدیمی آموزش خودتان را به او منتقل کنید. این موضوع، خیلی وقت است که توسط سیستم آموزشی به والدین هشدار داده شده است.
ایجاد ارتباط دو سویه بین هر دو طرف، کلید موفقیت کودکان و رشد تحصیلی آنها است. درس خواندن کودک در یک مکان امن و آرام، خیلی موثرتر از این است که خودمان برای آموزش کودک، آستین بالا بزنیم.
در ادامه این محتوا قصد داریم پیشنهادهایی در مورد این که چه طور ارتباط بین کودک و والد شکل میگیرد، صحبت کنیم.
(این محتوا به روز رسانی میشود)….