هم اکنون فضای مجازی به عنوان مشهودترین رسانه اطلاعاتی و ارتباطی نوین، است و موجب بازتعریف جدی ماهیت روابط اجتماعی میان ملتها و ایجاد احساس فزاینده بیمرزی است. بر این اساس، «تربیت رسانهای»، «سواد رسانهای» و مانند آن، به اقتضای ناشناخته بودن این فضا پا به زندگی انسان میگذارند و برگرفته از احساس ضرورتِ توانمندی انسان در مواجهه با فناوری ارتباطات و اطلاعات شکل گرفتهاند. اگر از نگرانیهای جهانی در این خصوص عبور کنیم، مهمترین شاخه از دغدغهمندی اصحاب تربیت، به حوزه خانواده و تاثیرگذاری این تکنولوژی بر مسیر رشد و تکامل انسان در خانواده و به ویژه کودک و نوجوان مربوط میشود. با این نگاه، مطالعات و پژوهشهای بسیاری در این زمینه انجام شده است تا میزان و چگونگی اثرگذاری شبکههای جهانی اطلاعات و ارتباطات را بر خانواده بررسی کند.
در عین حال نتایج این گروه از مطالعات یکسان نیست، برای مثال نتیجه مطالعه برون(1399) نشان میدهد به دلیل ویژگیهای خاص فضای مجازی و رو به پیشرفت بودن این پدیده، بسیاری از والدین، فرصت، امکان و یا توان کافی برای شناخت دقیق این فضا و کاربردهای آن را به دست نیاورده اند؛ لذا عدم آشنایی مناسب آنها با این فضا و در مقابل، استفاده روزمره نوجوانان و جوانان و نیز کودکان از فضای مجازی موجب شده است فضایی محرمانه و خصوصی در محیط خانه برای فرزندان ایجاد شود؛ به گونهای که بدون دغدغه و بدون احساس وجود ناظر بیرونی به تارنماهای مختلف در این فضا دسترسی یابند که گاهی نیز به دلیل ویژگیهای سنی و شخصیتی و کنجکاویهای خود، متأثر از فضاهای ناسالم موجود در اینترنت گردند.
اما نتیجه پژوهش فلاحی با عنوان تحلیل کیفی و کمی تأثیر شبکههای اجتماعی مجازی در ساختار خانواده(1395) نشان میدهد بین میزان استفاده کاربران از فضای شبکههای اجتماعی مجازی و پیوند درون خانواده و نیز با گویه حس تعلق خانوادگی، رابطهای مشاهده نشد. به معنای دیگر، فرضیه «حضور در شبکههای اجتماعی موجب کاهش رابطه پیوندی آنها درون خانواده میشود» در این مطالعه تایید نشده است. در بخش دیگری از این مطالعه نتیجه گرفته شده نوع استفاده کاربران در فضای شبکههای اجتماعی مجازی(فعالیتهای آموزشی،علمی و معنوی) رابطهای مثبت با میزان حس تعلق خانوادگی و رابطه درون گروهی دارد. اما در زمینه فعالیتهای آموزشی، سیاسی، فرهنگی، پیگیری اخبار، پیگیری رویدادهای دوستان، امور صنفی و شغلی رابطهای مشاهده نشده و تأثیری در افزایش یا کاهش میزان رابطه درون خانواده یا حس تعلق خانوادگی ندارد.
تایید و تاکید بر توانمند سازی خانواده در مطالعه زینالیپور(1398) نیز قابل دریافت است که در آن اشاره شده امروزه روشهای ارتباطی با دیگران از طریق اینترنت افزایش یافته و پست الکترونیک، پیامهای کوتاه، چترومها، وب پایگاهها و بازیها به روشهایی برای گسترش و حفظ روابط اجتماعی تبدیل شدهاند؛ به طوری که روزانه نزدیک به 400 میلیون نفر در سراسر دنیا از اینترنت استفاده میکنند که یکی از کاربردهای اصلی آن، برقراری ارتباط اجتماعی با دیگران است. از سوی دیگر خانواده ایرانی در سبد فرهنگی خود مواجه با شبکههای ماهوارهای، فضای مجازی و رسانههای مدرن است که هر کدام به نوبه خود بخشی از فرآیند تاثیرگذاری در خانواده را هدف گرفتهاند و بعضی از شبکههای ماهوارهای که به طور تخصصی تمام تمرکز خود را بر مقوله خانواده نهاده است. از این جهت توجه به مهارتورزی و دانایی خانواده برای رویارویی با فناوریهای نوین از اهمیت و ضرورت بالایی برخوردار است.
بر این اساس تردیدی نیست که ظهور فضای سایبری و هجمهی اطلاعات به انسان، امیدها و تهدیدهایی برای او داشته است و از عوامل مهم تغییرات و دگرگونیهای اجتماعی بودهاند. این امر و افزایش روز افزون ضریب نفوذ فضای مجازی در جوامع مخصوصا بین خانوادهها، همواره توجه محققان علوم انسانی به ویژه روانشناسان و جامعهشناسان را به جنبههای مختلف و اثرات گوناگون آن جلب کرده است و پرسش اصلی این است که آیا تسلط و نفوذی که این فناوری فراگیر دارد، دارای جنبههای مثبت برای رشد و تعالی انسان است و یا بر عکس، حاوی مواد خطرناک و تخریبگر مؤلفههای روانی، اجتماعی و معنوی نیز است؟ برای مصلحان اجتماعی مثبتترین پیامد این پدیدهی نوظهور میتواند تسهیل و تسریع ارتباطات و تبادل اطلاعات باشد و منفیترین پیامد آن نیز میتواند به خطر افتادن حریم خصوصی افراد، منزوی شدن آنها و از هم پاشیدگی بنیان خانواده باشد.
در نهایت، نتایج مشترک میان مطالعات، بررسیها و تلاشهای صورت گرفته در این زمینه و مرتبط با حوزه خانواده، موید یک نکته است: فرهنگ و توانایی استفاده و حضور در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و رویارویی با رسانهها میتواند زمینهساز پیشگیری از آسیبهای اجتماعی مربوط به آن باشد و به همین دلیل، برنامهریزی برای شناسایی، پیشگیری و کاهش آسیبهای نوپدید و تجهیز خانواده در اینباره لازم و ضروری مینماید. برای تایید این نکته و ضرورت پرداختن به توانمندی افراد و خانواده در رابطه با رسانههای نوین میتوان به پژوهش خسروانی(1399) اشاره کرد که در بخشی از نتایج مطالعه آمده است: «سواد رسانهای به عنوان یکی از مصادیق سرمایه اجتماعی در فضای مجازی است و افزایش سواد رسانهای کاربران به افزایش امنیت آنها در شبکههای اجتماعی منجر میشود.» این همان مقصودی است که این کتاب نیز دنبال میکند.