سیر تحول جوامع از پیشامدرن به مدرن و از مدرن به پسامدرن با تغییرات قابل توجهی در سبکهای زندگی همراه بوده است. سبک زندگی به تدریج از شالودههای واقعی خود فاصله گرفته و به سمت بنیانهای مجازی پیش رفته است. سه فضایی شدن سبک زندگی، استعارهای برای اشاره به تغییرات سبک زندگی است که در طیفی از مولفههای واقعی، واقعی- مجازی و مجازی قابل تحلیل است.
آنچه در گذشته سابقه نداشته و در عصر کنونی مشاهده میشود سه فضایی شدن و ترکیبی شدن فضاهای سبک زندگی است. بین سبک زندگی واقعی که با غیاب رسانههای قدیم و جدی مشخص میشود و سبک زندگی مجازی که پیوند ناگسستنی با رسانههای تعاملی از جمله اینترنت و تلفن همراه دارد شکل سومی نیز قابل تصور است که ترکیبی از هر دو عنصر واقعی و مجازی است که تنها در فضاهای ترکیبی قابل تصور است.(ذکایی و حسنی، 1395)
خوب است بدانیم
طبق تعریف جوردن[1](2009) فضای ترکیبی فضایی است که در آن مرز بین فضای فیزیکی یا واقعی با آنچه دیجیتال است محو میشود. این فضای ترکیبی، فضایی است که هویت، تجربیات و فرصتهای زندگی فرد، اشکال فیزیکی و خود مجازی وجود را به هم پیوند میزند و در نتیجه آن آگاهی بین خود فیزیکی و مجازی به اشتراک گذاشته میشود. در این فرایند، پویاییهای فرهنگی و اجتماعی با روندهای جمعیت شناختی و فناورانه در تعامل قرار میگیرند تا این جهان ترکیبی واقعی را بیافرینند و قابل فهم سازند.
در سه دوره پیشامدرن، مدرن و پسامدرن از زندگی انسان، سه شکل از سبک زندگی غالب، قابل تشخیص است.(گیدنز[2]، 1392)
تعبیر پاتر[3](1399) درباره فراواقعیت، «یک گام پس از واقعیت» است. بر این اساس، برنامه سازها تلاش میکنند به آنچه مورد علاقه مخاطبان است توجه کنند و اصحاب رسانه میدانند که مردم پیامهای رسانهای را میخواهند که آنچنان واقعی نباشد که شبیه تجربههای آنها در زندگی روزمره شود؛ پیامهایی را میخواهند که یک گام از زندگی واقعی آنها فاصله داشته باشد و نشان دهد چه چیزی به آسانی ممکن است و آن چیز را محتمل و حتی واقعی بنمایانند.
در طول دهههای اخیر خانواده ایرانی نیز در جریان نوسازی فرهنگی و اجتماعی و سیاسی کشور تغییرات اساسی یافته است. نتایج مطالعه حسینپور و مومنی(1396) همانند دهها پژوهش مشابه نشان داده است محیط تعاملی، فضاي صمیمی و احساس رضایت، گروهها و اجتماعات مختلف، محتوا و تولیدات شبکههاي اجتماعی که از جمله ویژگیهای مورد توجه کاربران محیطهای مجازی است موجب وابستگی به استفاده از اینترنت و حضور بیشتر در این فضا میشود و در نهایت بر نهاد خانواده تاثیرگذار است. بدیهی است امکان مبارزه یا مقابله با خصوصیات ماهیتی فضای مجازی مانند تعاملی بودن، شرایط شرکت در بحث و مناظره گروهی، مورد پذیرش واقع شدن در شبکههای اجتماعی به فراخور شرایط کاربر، احساس خرسندی از احساس گمنامی در آن و … نیست و بر همین اساس مطمئنترین راه، توانمندسازی خانواده برای بهرهمندی درست از این فضا و انظباق آن با زندگی سالم خانوادگی است.
[1] Brigitte Jordan
[2] Anthony Giddens
[3] Potter, W.James