سواد رسانهای متولد شد!
در حال حاضر، مجموعهای از رسانههای قدیمی و جدید زندگی را احاطه کره است به طوری که ما را مجبور به گسترش مفهوم سواد و ارتقای آن از خواندن و نوشتن، به مشاهده عمیق و استفاده از رسانههای گوناگون، برای دسترسی، فهم وایجاد ارتباطات کرده است. بر این اساس اصطلاح سواد رسانهای به ترکیب اشکال مختلف سواد به منظور استفاده از رسانهها به کار میرود که مهمترین آنها سواد اطلاعاتی، بصری، متنی، رسانههای جدید و اخبار و رسانههای جمعی است.(نیکبوئر[1]، 2009)
هنگامی که مردم و خانوادهها در تماس مستقیم با رسانههای اجتماعی قرار دارند موضوع از اهمیت بیشتری برخوردار میشود. در چنین شرایطی زمینههای شناختی لازم برای جامعه چالشی جدید است و ضرورت توجه آگاهانه جامعه نسبت به ذات، محتوا و عملکرد رسانهها را ایجاب میکند و در قالب واکنش و تفکر انتقادی در مقابل پیامهای رسانهای تحقق مییابد.
سواد رسانهای و اطلاعات، نوعی از سواد معادل کلمه انگلیسی Media Literacy and information است و درک متکی بر مهارت، ساختارهای دانش و طرح شخصی است که به تعبیر «پاتر[2]» موجب میشود ذهنمان را در برابر پیامهای رسانهای نوین باز کنیم و با جهان در حال تغییر سازگار شویم. در این راه، مهارتها، ابزارهایی هستند که از آنها برای ساختارهای دانش بهره میبریم و طرح شخصی، انرژی روانی لازم برای حرکت را ایجاد میکند.(پاتر، 1399)
سواد رسانهای به مخاطب کمک میکند وقایع را پیشبینی کند، سطح آگاهی خود را بالا برده و در نتیجه موقعیت مناسبتری در دریافت موضوعات و چارچوب اطلاعاتی دست یابد. بنابراین سواد رسانهای سبب میشود تا جهتیابی فرد با دوراندیشی و درایت و نیز درک موقعیتها همراه شود. بر این مبنا انتخاب و گزینش رسانهها به صورتی هدفمند و گزیده موجب تثبیت و ارتقاء موقعیت مخاطب میشود.(اجاقی، 1397)
همچنین، سواد رسانهای مخاطب را نسبت به پیامد فرایندهای جدید اطلاعاتی آگاه کرده و جریان تصمیم گیری مستقل را در مقابل تبلیغات رسانهها به مخاطبان فراهم می آورد. به صورت خلاصه میتوان گفت شاید مخاطبان از سیاست های پنهانی رسانهها آگاهی داشته باشند اما میتوان با سواد رسانهای با این قبیل ابزارهای اطلاعاتی برخوردی انتقادی، منطقی و آگاهانه داشت و به آسانی تسلیم بمباران و نفوذ اطلاعاتی رسانهها قرار نگرفت، بلکه با تجزیه و تحلیل، تعبیر و تفسیر و پردازش اطلاعاتی، تواناییهای خود را در این زمینه بهبود بخشید و به تعالی آگاهی در برخورد با رسانهها دست یافت.
خوب است بدانیم
در جدول زیر سه لایه سازنده سواد رسانهای از نگاه پاتر آمده است.(پاتر، 1399)
برداشت شما از لایههای سه گانه سواد رسانهای و اطلاعات چیست؟ از جمله پیامهای این جدول این است که برای داشتن سواد رسانهای اکتفا به هر یک از سه لایه کفایت نمیکند، به تعبیر دیگر دانش، مهارت یا حتی طرح شخصی بدون لایه دیگر، کمک کننده نیست. وضعیت شما در هر یک از لایههای مرتبط با سواد رسانهای و اطلاعات چیست؟
در یک نگاه:
سواد رسانهای، مجموعهای از چشم اندازه است که ما فعالانه به کار میبریم تا خودمان را در معرض رسانههای جمعی قرار دهیم و معنای پیامهایی را که با آنها مواجه میشویم، پردازش و تفسیر کنیم.(پاتر، 1399)
تربیت رسانهای، ضرورت تکمیلی
از آن جمله میتوان به برداشت و توصیف غفاری(1398)، متخصص حوزه تربیت رسانهای در اینباره اشاره کرد که در ادامه آمده است.
« موضوع سواد رسانهای «رسانه» است. تحلیل، ارزیابی و رمزگشایی از زیر و زبر رسانهها.
اما یک مربی با «تربیت» سر و کار دارد و مسئلهی او «انسان» است.
وقتی مسئله مرکزی «انسان» است طبیعتاً باید از نیازها و انگیزهها شروع کنیم و اتفاقاً همینجا خلأ «خواستن» در سواد رسانهای خودش را نشان میدهد: ما چه چیزهایی را میخواهیم و چرا آن چیزها را میخواهیم؟
گویی لازم است از «تفکر» شروع کنیم. ولی نه تفکر درباره رسانهها. بلکه تفکر دربارهی خود.
اینکه من از کجا آمدم؟ هدفم در زندگی چیست؟ به چه کسی باید پاسخگو باشم؟ بعد از این زندگی چه میشود؟ …
پس در تربیت رسانهای، مسیری که در پیش است این است: «تفکر» درباره خود، رسیدن به «خودآگاهی» و بعد «انتخابگری»
وقتی افراد به مرحله انتخابگری میرسند حالا سواد رسانهای میتواند به آنها کمک کند.»(برگرفته شده از azsarnevesht.ir)
[1] Nikboer
[2]Potter, W.James